روایت امام سجاد از شب عاشورا / عباس (ع) چگونه به امام حسین ابراز وفاداری کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۴۹۰۰۰
امام حسین علیهالسلام نزدیکیهای شب (عاشورا) یاران خود را گرد آورد. امام سجاد میگوید: من در آن حال با اینکه بیمار بودم نزدیک شدم که ببینم پدرم به آنان چه میگوید.
به گزارش قدس آنلاین، ماجرای کاروان حسینی جریان تاریخی صرف نیست، بلکه شرح حدیث عدهای از خوبان بشر است که در معیت امام عالم به بهترین وجه تربیت یافتند و به دنبال آن به برترین جایگاهها در آسمانها دست یافتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنان عملاً به ما آموختند رمز سربازی در حریم خداوند نه در قدرت و شهرت قبیلهای بلکه در عبور از نفسانیات خویش تا تقدیم جان در این راه است؛ آنها رمز جاودانگی را در اجابت دعوت خدا، رسول خدا و اهل بیت وحی معرفی و این آیه را جامۀ عمل پوشاندند که فرمود «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوااسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ؛ ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی و احیای شماست دعوت کنند، اجابت کنید». (انفال ۲۴) مطالعه رفتار کاروانیان در طی مسیر تا صحنههای سخت نبرد، ما را تا حدودی با ویژگیهای آسمانی اصحاب امام حسین آشنا میکند.
شیخ مفید در کتاب «الإرشاد» خود نقل میکند امام حسین علیهالسلام نزدیکیهای شب (عاشورا) یاران خود را گرد آورد. امام سجاد میگوید: من در آن حال با اینکه بیمار بودم نزدیک شدم که ببینم پدرم به آنان چه میگوید. شنیدم رو به اصحاب کرد و فرمود:
سپاس کنم خدای را به بهترین سپاسها، و حمد کنم او را در خوشی و سختی. بار خدایا من سپاس گویم ترا بر اینکه ما را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و در دین ما را دانا کردی و گوشهای شنوا و دیدههای بینا و دلهای آگاه به ما ارزانی داشتی. پس ما را از سپاسگزاران قرار بده. ِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْمَدُکَ عَلَی أَنْ أَکْرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّةِ وَ عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ وَ فَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ وَ جَعَلْتَ لَنَا أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ أَفْئِدَةً فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِین.
اما بعد؛ همانا من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ایشان نمیدانم و خاندانی نیکوکارتر و مهربانتر از خاندان خود ندیدهام؛ خدایتان از جانب من پاداش نیکو دهد. آگاه باشید من دیگر گمان یاری کردن از این مردم ندارم. به همه شما رخصت رفتن دادم؛ همه شما آزادانه بروید و بیعتی از من بگردن شما نیست و این شب که شما را گرفته، فرصتی قرار داده آن را شتر خویش کنید (و بهر سو خواهید بروید). أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَی وَ لَا خَیْراً مِنْ أَصْحَابِی وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً أَلَا وَ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِر یَوْمٍ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ أَلَا وَ إِنِّی قَدْ أَذِنْتُ لَکُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِیعاً فِی حِلٍّ لَیْسَ عَلَیْکُمْ مِنِّی ذِمَامٌ هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا.
برادران آن حضرت و پسرانش و برادرزادگان و پسران عبداللَّه بن جعفر گفتند: برای چه این کار را بکنیم (یا معنا اینست که ما این کار را نخواهیم کرد) برای اینکه پس از تو زنده باشیم؟! هرگز خداوند آن روز را برای ما پیش نیاورد، و نخستین کس که این سخن را گفت: عباس بن علی علیهما السّلام بود و دیگران نیز از او پیروی کرده چنین سخنانی گفتند.
فَقَالَ لَهُ إِخْوَتُهُ وَ أَبْنَاؤُهُ وَ بَنُو أَخِیهِ وَ ابْنَا عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَی بَعْدَکَ لَا أَرَانَا اللَّهُ ذَلِکَ أَبَداً بَدَأَهُمْ بِهَذَا الْقَوْلِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَلِیٍّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ اتَّبَعَتْهُ الْجَمَاعَةُ عَلَیْهِ فَتَکَلَّمُوا بِمِثْلِهِ وَ نَحْوِه
حسین فرمود: ای پسران عقیل شما را کشته شدن مسلم بس است، پس شما بروید و من اجازه رفتن به شما دادم. گفتند: سبحاناللَّه، مردم درباره ما چه میگویند؟ گویند ما بزرگ و آقا و عموزاده خود را که بهترین عموها بود واگذاریم و یک تیر نیز با ایشان نینداخته و یک نیزه به کار نبردیم و شمشیری هم نزدیم و ایشان را رها کردیم و ندانیم چه به سرشان آمد؟! نه، به خدا ما چنین کاری نخواهیم کرد، بلکه جان و مال و زن و فرزند خود را در راه تو فدا و در رکاب تو جنگ کنیم تا به هر جا در آمدی ما نیز به همان جا درآییم. خدا زندگی پس از شما را زشت کند.
پس مسلم بن عوسجة برخاست و عرض کرد: آیا ما دست از تو برداریم؟ آنگاه ما چه عذر و بهانه درباره پرداختن حق تو به درگاه خدا بریم؟ به خدا (دست از تو برندارم) تا نیزه به سینه دشمنانت بکوبم و تا زمانی که شمشیر در دست دارم اینان را بزنم و اگر سلاح جنگ نداشته باشم، سنگ بر ایشان اندازم. به خدا دست از تو برندارم تا خدا بداند که ما حرمت پیغمبرش را در باره تو رعایت کردیم. به خدا سوگند اگر من بدانم که کشته خواهم شد، سپس زنده شوم، آنگاه مرا بسوزانند و دوباره زندهام کنند و به بادم دهند و هفتاد بار این کار را با من بکنند، دست از تو برندارم تا مرگ خویش را در یاری تو دریابم. چگونه این کار را نکنم با اینکه جز این نیست که یک کشتن بیش نیست؛ سپس آن کرامتی است که هرگز پایان ندارد. همین طور تک تک یاران حضرت زبان به ابراز وفاداری گشودند.
منبع: تسنیم
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: شب عاشورا امام سجاد ع امام حسین دست از تو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۴۹۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقدیر سجاد انوشیروانی و کوروش باقری از معلمان
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فدراسیون وزنه برداری، سجاد انوشیروانی رییس فدراسیون وزنه برداری به همراه کوروش باقری به بهانه روز معلم و تکریم مقام والای این عزیزان با حضور در مدرسه سیمیای ایرانیان دختران و کلام نو پسران (به نمایندگی از خانواده وزنهبرداری)از جمعی از معلمان تقدیر و تشکر کردند.
کد خبر 6093883 سیده فرزانه شریفی